- فراخ دل
- پر دل بی باک، پر خور شکمباره
معنی فراخ دل - جستجوی لغت در جدول جو
- فراخ دل
- فراخ آستین،
برای مثال به جود تو که از او حرص تنگ حوصله شد / فراخ دل به مروت گشاده کف به عطا (مجیرالدین بیلقانی - ۱۸)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پر دلی بی باکی، پرخوری شکمبارگی
مرکبی که راههای دور رود و گامهای بزرگ بردارد تیزرو: اسب فراخ رو
مایه تسلی خاطر، مایه امید، معشوق، معشوقه
سیه روزگار، آدم پریشان حال
فراخ سینه، آنکه سینۀ پهن دارد
وی ویژگی کسی که از حد خود تجاوز می کند
سالی که در آن میوه و خواربار فراوان است
راست شدن موی در بدن، از هم جدا شدن، فراخ شدن
خنده رو، گشاده رو، خندان، بسّام، روباز، خوش رو، بسیم، گشاده خد، تازه رو، روتازه، بشّاش، طلیق الوجه
فارغ البال، آسوده خاطر، آسوده دل، فارغ الحال، با آسودگی خاطر
آسوده دل آسوده دل آسوده خاطر
آسوده دل
چیزی که دهانه آن گشاد و فراخ باشد
کسی که گامهای بلند و فراخ بردارد
گشاده شدن اتساع، آسان شدن کار
دهن گشاد (شیشه و مانند آن)
سالی که در آن غلات و اجناس به فراوانی یافت شود مقابل تنگ سال
شتاب رونده به عجله رونده، کسی که از حد خود تجاوز کند، مسرف هرزه خرج. گشاده رو خندان، کسی که پیوسته بعیش و عشرت گذراند
آنکه دارای دهنی گشاد باشد، پرگوی و بیهوده گو پوچ گو هرزه چانه
تیزروی تندروی
چهار شانه پهن شانه
بخشنده، سخی
پر پول ثروتمند پولدار
آنکه کار و بالش نیکوست
دارای سینه پهن و خوش اندام فراخ سینه پهن سینه
سالی که در آن محصول فراوان باشد
گشاده رو، خوش رو، خوش گذران